ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
شما را نمی دانم، اما من "تنها بودن" را همان اندازه دوست دارم که از "تنها ماندن" می هراسم.
تفاوت این دو عبارت، شاید، در استمراریست که دومی را معطوف و متاثر می کند. تنها ماندن، پیوستگی ِ رعب آوری دارد و این که نمی دانی تا چه وقت تنهایی ات کش می آید ترس دارد.
نمی دانم! احساس می کنم تنها بودن یک جور اختیار و انتخاب همراه خودش دارد و تنها ماندن خالی از هر جور اختیار و انتخابیست. واقع بینانه اش می شود این که تنها ماندن میل عجیبی به "جبر" دارد.
القصه؛
به دلایلی که بالا گفتم -و به شما حق می دهم آن ها را مزخرف و بی پایه بدانید- تمام عمرم، یا صادقانه تر بگویم، تمام آن بخش از عمرم را که به خاطر می آورم را به دنبال "رفیق" بوده ام. از همان چهارسالگی که یک هفته ی آزگار از ساعت هشت صبح تا بوق سگ جلوی درب خانه ی جدیدمان چمباتمه زدم و با حسرت بازی کردن بچه ها را نگاه کردم تا بالاخره دلشان سوخت و توسط شورای کودکان! کوچه ی مهر تائید صلاحیت شدم و به عضویت دار و دسته ی چپ و خل های تاکسیرانی در آمدم تا همین دیروز و امروز...
تمام این سال ها اعتقاد داشتم (و دارم) که آدم ِ امروز تنها تر از آن است که روی تنها ماندن ریسک کند و بالشت زیر سر دنیایش را به طمع نرم تر شدن با پوچی ِ تنهایی پُر کند. اعتقاد داشتم (و دارم) که بدترین قمار آدم های امروز، قمار روی آدم های دوست داشتنی زندگی شان است. عوارض تنها ماندن، عوارض تنها ماندن در دنیایی که تنهایی بزرگترین درد و معضل پنهان آدم هایش است، به امتحان کردنش نمی ارزد. هر چند شما مختارید به امتحان...
از همان روز اول بزرگترین بهانه ام برای حضور در دنیای وبلاگ نویسی حضور در جمع "آدم ها" بود و فرار از تنهایی.
و حالا بعد از نزدیک به دو سال، خوشحالم. بسیااااار خوشحالم از این بابت که اینجا، شانس آشنایی با آدم هایی را داشته ام که دوست داشتنی و مفید زندگی می کنند. صمیمی هستند و صمیمیت را رواج می دهند. بودنشان حال آدم و دنیای آدم ها را خوب می کند و نبودنشان خیلی زود، احساس می شود.
تعریف "رفیق" را از نگاه شما نمی دانم اما از نگاه من رفیق کسی نیست که به موسیقی مورد علاقه ی من گوش می کند، کسی نیست که گرایش سیاسی من را دنبال می کند، حتی کسی نیست که شبیه من زندگی می کند. "رفیق" یعنی کسی که بودنش زندگی را شبیه "زندگی" می کند و حجم تنهایی های ناگزیر زندگی را به شکل خوشایندی می کاهد. رفیق یعنی یکی شبیه "بابک اسحاقی"، کسی که جای خالی ِ بودنش خیلی زود پای رفتن ِ روزهای زندگی را می لنگاند و کسالت بارشان می کند...
تولدت مبارک رفیق، زنده باشی و برقرار، خیلی زیااااد...
تولد دوستمون مبارک باشه انشااله هر جا که هست سالم باشه
راستی اول شدم
اول شدن شما، اقل کم برای من و زندگی ِ جاری ام، چیز زیاد جدیدی نیست خاتووون :-)
دوستان سلامت برقرار باشید !
مبارک باشه ! قبل از بریدن کیک رقص چاقو یادتون نره !
از هنر بی بهره ام، اخص از این نوعش...
ممنون دوست من :-)
چقدر تعبیر خوبی از تنهایی ها ...
تلخ و کشنده...
اگه بچه خوب و انتقاد پذیری باشم حرفهات راجع به تنهایی رو باید یه جورایی به خودم و روزهام بگیرم . نه واسه رفیق فقط ... میتونم ربطش بدم به زندگی شخصی ام ...
قبول دارم ... سخته ... تو دراز مدت واقعا تنها موندن خیلی سخته ... و چه خوب گفتی :
که آدم ِ امروز تنها تر از آن است که روی تنها ماندن ریسک کند و بالشت زیر سر دنیایش را به طمع نرم تر شدن با پوچی ِ تنهایی پُر کند.
و خوش به حال ماها که یک همچین جایی هستیم و یه دوستای خوبی داریم .
و خوش به حال بابک اسحاقی که چه دوست خوبی داره .
دوستی هایتات و دوستی هایمان پایدار ...
تبریک آقای اسحاقی ...
:-)
دختر خوبی باش آفو جان، و انتقاد شنو :-)
خوش به حال شما که تلاشتون ثمره داشت و رفیقی خوب مثل آقای اسحاقی پیدا کردین و خوش به حال آقای اسحاقی برای داشتن رفیقی مثل شما.
منکه اما بعد از این همه سال هنوز تنها ماندم حتی توی این محیط(آیکون اشک و زاری و مظلوم نمایی)
نفرمائید این شکلی :-)
محمد حسین جعفری نژاد
عالی نوشتی..هم از "رفاقت" و هم از "بابک اسحاقی"..
و این دو واژه چه خوش کنار هم مینشینند..
بابک اسحاقی رفیق نازنینی ست
تولدش مبارک
و قلم خالص و بی ریا و خاکی تو مانا.
چوبکاری می فرمائید حاج خانوم
عرض ارادت رفیق جان
با هر چه گفتید در مورد دوستی و همین طور بابک اسحاقی موافقم. تولدشان هزار بار بر من و دوستانش مبارک.
:-)
زنده باشی نیمه جدی جان
"رفیق" یعنی کسی که بودنش زندگی را شبیه "زندگی" می کند و حجم تنهایی های ناگزیر زندگی را به شکل خوشایندی می کاهد.
چقدر این تیکه از متن به دلم نشست.چسب شد به دلم.دست مریزاد محمد آقا
خوشحالم که چسب شد :-)
تعریف رفیق در قاموس من: کسی که بودنش دنیا را از اینکه هست تنگ تر نمی کند.
تولد جناب اسحقی بر شما مبارک
رفاقتتون موندگار
ممنون باهار :-)
doostane vablogi ra (albate agar layeghe doost boodan ra dashte basham.) kheili doost daram. kheili bishtar az tamame doostane digaram.
aghaye eshaghi az an adamhaye nazaninand ke eftekhar ashnayi bahashon ro dashtam.
dishab ta saat 12 nakhabidam ta tavalodeshono tabrik begam.
khoda salamato shad negaheshoon dare.
زنده باشی خورشید جان :-)
من هم شاید به اندازه ی شما از تنها شدن یا همان تنها ماندن بترسم ولی احتمالا بیشتر از شما تنها بودن را دوست دارم.هیچ وقت در زندگی ام دنبال دوست نگشتم!تنها بودن حال آدمها را خوب میکند!تنها بودنی که خودت انتخابش میکنی گاهی!
رفیق هم که تعریف خاص خودش را دارد!بخواهدت و بخواهی اش بدون هیچ گونه احتیاجی بهش!به خاطر خوبی اش خواسته باشی اش و احتیاج مادی و روزمره مجبورت نکند به ماندن پای رابطه!
انتخاب یک چیز است و جبر یک چیز دیگر...
تنها نمانی رفیق :-)
راستی تولد رفیقتون مبارک
ممنون :-)
چقدر دیدن این رفاقتا و این مهربونیا توی این دنیای بی معرفت حال آدمو خوب میکنه...
تولد رفیقتون مبارک رفیق.
ممنون :-)
تولدشون مبارک
براشون تن سالم و دل شاد و لب خندون و عمر باعزت و برکت و کلی چیزای خوب دیگه آرزو میکنم.
برای شما نیز..
برای همه رفیق ها نیز..
برای شما هم گلی جان :-)
تبریک میگم تولدت جوگیریات عزیز رو... :-)
ممنون :-)
تولد بابک عزیز مبارک
و دم تو دوست بامعرفت هم گرم
شما هم رفیقی، شما هم بزرگی و عزیزی پروین خانم مهربان :-)
محمد !
میدونی چقدر خوبه و چقدر کیف داره که یکی مثل تو به یکی مثل من بگه رفیق ؟
میدونی چقدر خوبه و چقدر کیف داره که یکی مثل تو یه همچین پستی برای یکی مثل من بنویسه ؟
فکر نکنم هیچ وقت بدونی و بفهمی چقدر خوبه و چقدر کیف داره
چون بعید میدونم کسی مثل من بتونه یه روزی یه پستی مثل پست تو برای تو بنویسه .
یه دنیا ممنون رفیق
یه دنیا تشکر
به داشتن دوستان گلی مثل تو به خودم می بالم
فدای محبتت
سفرت بی خطر
می دونی چه کیفی داره واسه آدمی مثل تو نوشتن؟
می دونی چه حالی می ده یه رفیق مثل تو داشتن؟
شده بشینی چرتکه بندازی ببینی چه قدر دوست داشتنی و با عشقی؟
جیگرتو اخوی، دمت گرم رفیق، روز و شبت خوش نازنیــــــــــــــــــــــــن
دلم میخواست زار بزنم با خواندن چند پاراگراف ِ اول ِ پست چرا که یاد تنهایی های خودم افتادم ... که همیشه اطرافم پر بود از آدمهایی که هیچکدام "رفیق" نبودند ...
بعد دیدم اسم بابک ِ عزیز را نوشته اید لبخند نشست روی لبهایم ...
خوشا بحالتان که یک رفیق ِ ناب دارید ...
دوستی ِتان مستدام
"تنهایی" از آدم امروز جدا نمی شود...
خوشحالم که ختم به خیر شد خواندن این خطوط :-)
آقای دوستی تان پایدار ...
و تولد بابک عزیز مبارک
ممنون یسنای عزیز :-)
رفیق آپ کردی خوشحالمان کردی....
میدونی یه حس عجیب،که من دارمش اینه که وقتی تنهام ازش بیزارم اما وقتی دور و برم شلوغ میشه عجیب دلم برای تنهاییم دلتنگ میشم!!!! به نظرت من خوب میشم
تولد رفیقتونم مبارک
شما خوبی، البت بهتر می شی ایشالا :-))
ممنون آزی جان :-)
چقدر جالب که تو هم از رفاقت نوشته ای. البته تو زودتر از من از رفاقت نوشته ای و من دیر دیدمت.
با تمام عرایضت موافقم.
و تولد بابک عزیزت هم مبارک.
و البت که قلم شما را حلاوتی دگر است خانم نویسنده :-)
ممنون :-)
eheyde shoma mobarak.....
hora......
bashad roozi bandei manande khalilollah bashim baraye yektaye merbaneman.
ممنون خورشید خانوووووم گل
عید شما هم، با تاخیر البت :-)
تولد یکی از خوبهای زمین مبارکتان و مبارکمان باشد...
ممنون از شما که قدردان محبت هستید و رفاقت ...
:-)
وچقدر حضور این افراد توی زندگی آدم لازم وحیاتیه
عمرشون مستدام
برقرار باشید بزرگوار
دقیقن، عین آب، عین اکسیژن توی هوااا
ممنون :-)
این روزها رفیق پیدا نمیشه چه برسه به رفیق خوب و بامرام ...
خدا این رفیق خوب و بامرامت رو واست نگه داره :)
گفت: آن چه یافت می نشود، آنم آرزووووووست
زنده باشی و برقرار دکتر جان :-)
میسوزد و به عاشق خود رو نمیدهد
راز عروج شمع به همین دل نبستن است...
تنهایی آنقدرها هم بد نیست اگر چه تنها ماندن بدترین درد دنیاست!
در این دنیای وانفسا داشتن یک "دوست" شیرین ترین اتفاق قرن به حساب می آید آقاااا :)
+راستی تولدش قشنگ :)
موافقم خانووووم :-)
+ ممنون...
چه خوب :)
تولدشون مبارک همه ی آدم هایی که یه عالمه دوست شون دارن.
آدمهای این مدلی توی زندگی تون همیشگی :)
ممنون نیلو جان :-)
سلام ...
برقرار باشید آقاااا...
سلام
پاینده باشید خانوووم :-)
چقدر خوب و عالی نوشتید جناب جعفری نژاد عزیز!
تعریف شما را بسیار شنیده ام و بسیار مشتاق دیدارتان هستم... کم شده اند آدم هایی که برایشان رفاقت مهم باشد و رفیق ها با ارزش ترین سرمایه های زندگی شان...
و بابک، که قطعا یکی از بهترین های روزگار است.. امیدوارم که همیشه سلامت باشد و شاد و رفیق و خدا برای همه مان حفظش کند و شما را نیز هم...
خیلی خوشحالم که تازگی ها اینجا را می خوانم و بسیار این خانه را دوست دارم.
بدون تعارف و اغراق من هم بسیار مشتاقم برای ملاقات شما و وحید عزیز و صادقانه عرض می کنم که مایه ی مباهات من است خوانده شدن این صفحه توسط دوستان عزیزی چون شما
سلامت باشید و شاد
الحق که حق مطلب رو درمورد
بابک خان جان ادا کردین....
پستتون خیلی زیبا بود...
شرمنده دیررسیدم....
رفاقتتان مستدام.....
تولدشون مبارک.....
یاحق...
واقعن همچین کامنت پر از حقی برازنده ی شخص شخیص بابک خان جان بود، هررررررررر
ممنون آوای عزیز :-)
دید خوبی نسبت به دوستی دارید و البته صادقانه!
همه ما تمام عمر به دنبال دوستیم تا حفره های خالی ما رو پر کنه و در جایی ما رو کامل کنه کسی که آرامش و شادی با او معنی میده.
تولد دوستتون هم مبارک.
ممنون خانم :-)
به جان خودم مهندس
من کلی صبوری می کنم بعد میام اینجا می گم
چرا نمی نویسید!!
به جان شما نباشه به جان خودم انقدر درگیرم که فرصت یه دل سیر خوابیدن رو هم ندارم
عذر تقصیر :-)
این روزها که همه زندگیها روزمره گی است و سرد و کسالت بار...اینجا انگار پناهگاه امن خیلی هایمان شده...من که در دهمین سال وبلاگ نویسی چنان معتادش شده ام که نمیتوانم رهایش کنم...اما راست میگی بابک یک روز که نباشه انگار تعطیل رسمیه اون روز!
خوشحالم که اینجا را دوست دارید، خیلی زیااااااااااااد خوشحالم:-)
حال و احوال چطوره مهندس؟ :)
ممنون خواهر جان
ممنون که احوال پرسی :-)
رفیق" یعنی کسی که بودنش زندگی را شبیه "زندگی" می کند و حجم تنهایی های ناگزیر زندگی را به شکل خوشایندی می کاهد
خیلی دلنشین بود
کاملا موافقم
سلام و خوش آمدید :-)
مهندس جان رفیق خوبی باش و بیشتر بنویس :)
عزیزمی، به روی چشم، چند روزی فرصت می خواهم. جسارتن :-)
دلمان برای قلم قشنگتان تنگ است ای محمد حسین خان جعفری بسیار بسیار عزیز
عزیزید پروین بانو جان، بسیااااااااااار زیاد
سلاملیکم جعفری نژاد عزیز
چطورین شوما؟
عیدتون مبارک باشه..
.
ما همچنان یه لنگه پا وایستادیم در خونتون و منتظر پست جدیدیم..
درسته بی صدا میایم و میریم ولی حواسمون به غیبتاتون هم هست
سلام آبجی خانوووووم
دلمون تنگ حضورتون بود.
سلامت باشید
ممنون که حواستون هست :-)
عاقا ما اون ور خدمتتون میرسیم
بیا بنویس دیگه!!!
والا با این نوناشون
چشم... :-)
سلام آقا...
خوب باشید وسلامت...
ممنون فرشته جان
شما هم....
نمیدونم اینکه اینقدر حال و هوای همه یه جوری شده به خاطر پاییزه یا اپیدمی شده یا ... !!! نمیدونم واقعا!
ولی اینو میدونم که تنهایی گاهی خیلی بده... خیلی... کاش اون لحطه ها اصلا تنها نباشید
اولین باره به وبلاگتون سر زدم... حتما بیشتر میام...
سلام و خوش وقتم :-)
آخی دلم برای آی پی ضایم تنگ شده... ببینم فراگیان کدومشون ضایع ترن؟ جدیده یا اون یکی.... آیکون کامنت بی ربط و الکی...
:-)
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
نیت عرض سلام و ارادت و احوالپرسی بود
سلامت باشی جزیره جان
علیک سلااااااااام
با سلام و احترام
از طرف گروه فشار وبلاگستان به استحضار بلاگر محترم می رساند که مهلت به روز رسانی وبلاگ شما تا ساعت 24 روز چهارم آبانماه 1392 تمدید شد.
با عنایت به این که مهلت مذکور به هیچ عنوان دوباره تمدید نخواهد شد ، مقتضی است ، اقدام لازم جهت نوشتن پست جدید انجام شود . بدیهی است مسئولیت هر گونه بی توجهی به این موضوع بر عهده ی نویسنده ی وبلاگ مجموعه عرائض بلاگر خواهد بود و این گروه هیچ عذری را نمی پذیرد.
با سپاس و احترام مجدد
امضا : گروه بسیار مقتدر فشار که به تبعیت از فضای اجتماعی - سیاس و فرهنگی موجود یک زامبی را هم به عضویت گرفته اند تا در مواقع لزوم گازی چیزی هم بگیرد!
:-))
عذر تقصیر نیمه جدی جان
به بزرگواری خودتون می بخشید ان شاء الله :-)