ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
عقب ماندن هایم؛
سنجاق شدند به روزهایی که
.
.
.
یا راه رفتن را نمی دانستم
یا راه ِ رفتن را...
+ عذر تقصیر بابت بی جواب ماندن کامنت های پست قبل
یا راه رفتن نمی دانستم ... یا نگذاستند راه بریم... یا ابنکه یه کامیونی طوفانی چیزی رد شده بود قبل از ما از جاده فلش نوکش چرخیده بود... راه اشتباه رفتبم.. شاید راه بلد نبودند اونایی که راه نشوممون دادند.... شاید ما عقلمون ترسید راه درست رو تشخیص بدیم.......
ولی خب راه بهانه ترشیدن هیچ وقت گم نمی شه، انگار :-)
سرتان سلامت و چنین روزهایی دور و کم بادا رفیق.
ممنون فاطمه جان...
یا یه کسی که باهاش راه بریم!
حقیقتش اینه که بیشتر راه های زندگی رو مجبوری تنهایی بری....
همه امون داریم این روزا رو...
همه ی آدماااا...
این بهانه الکی نبود. اعتراف تلخ بود.
مگه اعتراف شیرین هم داریم نسرینا؟!
اینکه خودت رو، کم و زیادت رو واسه دیگران تشریح کنی میشه اعتراف، میشه سخت، میشه "تلخ"...
سلام
اتفاقا چند بار سرزدم وحسابی تعجب کردم
تنتون سالم ودلتون شاد ان شا الله
سلام
ما شرمنده...
ممنون دوست من
sala malekom.
az hamoon roozi ke maro ferestad in paeen,rahesho sakht. neshoonisham gozasht. faghat ensan anghadr jahel ast ke har che amokhte az yad bebarad.
va khodavand anghadr mehraban ast ke har bar rahe eshtebahi raftim, rahe nejate digari gharar dahad.
sharmande. keyboardam farsi neminevise
:-)
man asheghe oon hoze abio goldoonaye doresham.

من هم...
هرچی هم ک ندونیم!درجا زدنو خوب می دونیم و بلدیم!
والا!
(آیکون حرف دل منو زدی!)
:گل ل ل ل
هرچی هم ک ندونیم!درجا زدنو خوب می دونیم و بلدیم!
والا!
(آیکون حرف دل منو زدی!)
:گل ل ل ل
خووووووووووب
سلام
مثل همیشه نوشته هاتون و با علاقه تموم تا آخرش می خونم و باز هم دنبال بقیه اش هستم.
می تونم وبلاگتون رو در لینکستانم داشته باشم تا راحتتر و مشتاقانه تر برای خوندن عرایضتون بشتابم.
سلام
مایه ی افتخاره
ممنون :-)
قشنگ بود بلاگر جوان و مثل همیشه خواندنی!ممنون
مثل همیشه لطف داری دوست من :-)
آقای جعفری نژاد باید بگم که همین چند خط بغم رو شکست یا صدای گریه ام می رسه؟
ما شرمنده خانوووم
یا رفتن نمیدانستی
یا راهش را
یا بسته بودند جاده را.
بی خیال روزهای رفته .. همین حالا هم هزار راه رفته و نرفته است که وقت نکنیم به پشت سر نگاه کنیم..عقب هم مانده ایم که مانده ایم..مگر آنها که تند رفتند و به موقع، کجا را گرفته اند رفیق؟
هر کسی را پایی داده اند و راهی..
کامنتت رو دوست داشتم رفیق و نگاه امیدبخشت را :-)
ولی من که واقعا بی هیچ توجیه و بهانه الکی معتقدم یه وقتایی واقعا همین شکلی بوده.
شما از من شجاع تری نیلو جان :-)
اشکال نداره
ایشالا جبران میکنی
این بازی برگشت داره :-)
به قول سهراب:
"نرسیده به یک حرفِ حالا هرچه هست..."
...
:-)
بعضی اعترافا شیرینه ... ولی کلن اعتراف سخته مهندس ... ولی می تونه شیرین هم باشه
جواب ندادن کامنت ها برای من خیلی نه اینکه مهم نباشد ... خیلی هم مهم است ... اما هر جور صاحابخانه بگوید ما تابع هستیم
یه چیز دیگه ام هست که بعضی وقتا با یه ذره بین می افتیم به جون زندگی های خودمون... با دقت و موشکافی می افتیم رو صورت زندگی ...هر نوع جوش و دمل را می کنیم قبای عثمون ... فک می کنیم فک می کنیم .. می افتیم به چ کنم... بعد آخر سر کاشف به عمل میاد که ..ای آقا اونی که فک می کردی جوش بوده ... دماغ زندگی بوده و تازه راه نفس کشیدنه ... اصنم جوش و دمل نیس.. اگه نبود باید غصه می خوردی.... بهله
آفرین :-)
همممممممممممممم .. شاید نامربوط نوشتم مهندس .. شما به بزرگی خودتان ببخشید
هر چه توی آینه نگاه می کنم تنها بزرگی ام دماغم هست و بس :-)
ما را چه به بزرگی خانووووم
بهانه...
بهانه :-)
رونوشت روزها را روی هم سنجاق کردم
شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری ...
زیبااا :-)
یا راه رافتن یا راه رفتن یا پای رفتن!
پا و پایه نداشتن دلیل نیست، نای رفتن نداشتن علت است
مینیمال شما منو یاد یه برهه یک ساله از زندگیم انداخت .
این چند خط خیلی تلخ بود آقای جعفری نژاد. کاش لااقل عنوانش رو نمیذاشتی بهانه های الکی
تلخ هایش را بگذار همین جا برای نویسنده، رفیق جان
شما از این خانه جز "شیرینی" مبر، اگر بوووود
:-)
تبریک میگم بابت این اعتراف شجاعانه
چه خوبه آدم مسئولیت همه ی کارهای انجام داده و نداده را خودش قبول کنه
بازم تبریک...
ممنون آبجی بزرگه :-)
با همه ی عقب افتادنها ، از خیلیا جلوتری اقا، شک نکن..
شما بیا ما رو با خاک یکی کن رفیق :-)
راهرو گر صد هنر دارد تحمل بایدش
شما دیگه چرا ....
مگه من چمه سحر جان :-)
درد مشترکیم همه مان...هر کس به طریقی...نگران نباش همه دیر راه رفتن را آموختیم/کاش میشد از نو حرکت کرد
شاید هم شد...
به داد دردهای شکوفه برسید
http://nahavand.persianblog.ir/post/738/
و گاهی فقط سکووووت...
دلم برای هر روز بدو بدو پیتکو پیتکو اومدن اینجا تنگ شده. خوب ایکاش مثه اونروزا شیرین و روزانه مینوشتید
توقعات رفته بالا جناب
به چشم دوست من :-)
محمد جان، رفیق،
بی نظیر نوشته بودی مثل همیشه؛
عقب ماندن های من سنجاق شده به روزهایی که راه و راه رفتنم روشن بود، پای رفتنم ولی...
بگذریم...
می خواهم فراموش کنم و آن طور که شایسته ام است جلو بروم...
پ.ن: جواب کامنت هایت را که می خواندم ؛ برای چندمین بار به این نتیجه رسیدم چقدر جهان بینی ات عمیق و زیباست و چقدر برایت احترام قائلم!
امیدوارم برسی به آنچه برازنده ی بودنت هست...
لطف داری دوست ِ جان
من با تمام وجودم با پ.ن. دوست عزیزمان نسیم موافقم.
مانا باشی دوست خوبم و پایت در راههای خوب
روناک عزیزم را سلام برسان
شما بزرگید و بزرکوارانه به من محبت دارید
سلامت باشید پروین جان
تو تازه توی یه برهه از زندگیت عقب مونده بودی و الان انقدر از خیلی از آدمهای روزگار جلوتری؟ اگر عقب ماندنی هم قراره باشه، از جنس عقب ماندن های شما باشه...
چوبکاری می فرمایید خانوم :-)
سلام برادری
پست قبلی شیرین بود خــیـلـــــی..
خوش به حال دبیر ادبیاتتون که همچین شاگرد خوش قلمی داره.. فک کنم به هدفش رسید
.
برای این پست به شدت با نظر دل آرام موافقم..
..
کاش همه مثه شما عقب می موندن
سلام آبجی خانوم
دلمون تنگ شده بود براتون خانوووم
لطف داری خواهر جان
مخلص پروین خانومم هستیم
ما دورا دور خیلی خدمت شما ارادت داریم!
حرف حقه دیگه...شما هم که حقیقت پذیرید
...
(آیکون خوش به حال داداشم با این مخاطباش)
بله، ما کیفور می شویم و مفتخریم به داشتن همچین دوستان عزیزی، به خداااا
سلام مهندس
ما آمدیم نبودید
سلام
ما شرمنده »:-)
سلام
سلام آبجی خانوم...
بعضی از خونه ها هستن که آدم دلش میخواد صبح به صبح از جلوی در آب و جارو شدش رد بشه و نفس بکشه و پر بشه از عطر زندگی . مجموعه عرائض بلاگر از اون خونه هاست . لطفن برای نفس خسته ی رفقایی چون ما هم که شده در خانه تان آبپاشی کنید . نفسمان حبس توی همین کوچه و محله جامانده ایم ...
به روی چشم، به روی هر دو چشم :-)
عاغا ما همش منتظریم اینجا آپ بشه!!!!چرا نمیشه؟؟
آپ شد :-)
اگر کتابخوان، کتابدوست، کتابباز یا کتابخوار هستید به شدت مشتاق حضور شماییم. به جمع ما در هایکوکتاب بپیوندید!
haikubook.ir
از وقتی معده ام درد گرفته دکتر سفارش اکید کرده خام خواری نکنم، شما کتاب پخته هم دارید برای خوردن؟!!
سلام
احتمالا شما و آقای جوگیریات با هم هستین که هردو با هم نیستین
سلام
نه، متاسفانه :-)
انشاالله که هیچ وقت عقب نمانید آقا ...
انشاالله که همیشه پای رفتن اتان برقرار باشد و سلامت و دل رفتن اتان خوش و خرم ....
انشاالله که همیشه ذوق و شوق رفتن در دلتان باشد ....
انشاالله که همیشه رسیدن هایتان به خیر باشد و خوشی و به وقت ...
+ برایمان نمی نویسید آقای بلاگر ...
برای خودم و شما
نوشتم :-)
و رفتن همیشه رسیدن نیست آقااااااا...
همیشه و خیلی وقت هاااااااا :-)
یک لحظه زندگی تو از دست می رود
وقتی کسی که هستی تو هست می رود
رفتن همیشه راه رسیدن نبوده است
گاهی مسیر جاده به بن بست می رود....
محشرررررررررررررررر
این دو بیت را عاشقم من...
ممنون :-)
aghaye jafarynejad?????? man dg daram fsordegi migiram.
na baghban minevise na shoma na aghaye eshaghi...
khodam ham be khatere moshkele keyboard nemitoonam benevisam.
kojayiiiin????
شرمنده خورشید جان :-)
آمدم...
ما هی مصرانه می آییم
و امیدوارانه چشم می دوزیم
هر جا هستید زندگی به کامتان شیرین باد
شما رفیقید و با وفاااا
عذر تقصیر خانم مهندس :-)
سلام محمد اقا
عید شما هم مبارک
عزیزی داوود خان :-)