یعنی الانا صفر شدم...ای داد بیداد خوب همون مادر بودنش کار رو خراب میکنه دیگه...حالا پیدا کن نکته تستی و تشریحی رو... ....... با همه ی این حرفا خدا همه ی مادر شوهرای مهربون رو حفظ کنه مگه بیکاری یا سرم درد میکنه ...از این دنیا هر چی بگی بر میاد یهو می بینی مادر شوهر عظمی میلد اینجا رو میخونه بعد به قول مامانم"آب بیار حوض پر کن"
دیدی ترسیدی و جا خالی دادی... دیــــــــــــــــــــــــــــدی
لالایی که همیشه خوشاینده..چه برای کودک و چه برای کودکان قدیم مجنون هم که کارش شیداییه .اصلا به واسطه ی شیدایی هست که مجنونه حالا همیشه خوشایند نبودن مورد سوم قبول البته به نظر من ۹۵ درصد خوشاینده ها...!!!
عاشق که میشوی باید فاتحه غرورت را بخوانی عاشق که میشوی باید رسوایی را به جانت بخری اصلا یک عاشق است و رسوایی اش اصلا عشق به رسواییست که زیباس عاشق که میشوی رسوا میشوی رسوا که میشوی تنها هم میشوی تنها که شدی مقاومتت را از دست میدهی
سلام محمدحسین عزیزِ کم پیدای صامت ستاره ی سهیل
عاشق که می شوی باید مراقب غرورت باشی، عاشق باشی و غرور نداشته باشی بوی الرحمن از عشقت بلند می شود
سلام بله، هیچ وقت هیچ آدمی به تنهایی مقاوم نمیشه... اگه هست از سر ناچاریه نه مقاومت... ولی بچه ی مقاوم به لالایی هست... بچه ای که لالایی که سهله، هیچ تکنیک دیگه ای هم نمیتونه خوابش کنه. و اما... در مورد "عاشق" و "مجنون"، به تفاوت ظریفی اشاره کردید... خالی از لطف نیست که این دو تا شعر رو هم اینجا بنویسم:
در این دو بیت، "مولوی" احوال عاشق رو به تصویر میکشه: اگرم در نگشایی، ز ره بام درآیم که زهی جان لطیفی، که تماشای تو دارد به دو صد بام برآیم، به دو صد دام درآیم چه کنم؟ آهوی جانم، سر صحرای تو دارد
و اینجا "نظامی" احوال مجنون رو: خسته ام زین عشق، دل خونم مکن من که مجنونم، تو مجنونم مکن مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو، من نیستم
ایامتون به کام
گفته بودم که بعضی وقتا بعضی کامنتات زیر بغل حرف و پست آدم رو می گیره و بلندش می کنه این کامنت شاهد حرفم بود
راستش سر آخرین کامنتی که گذاشته بودم کمی پیش تر ...خیلی مکث کردم که یه کامنت خصوصی بزارم و مطلبی رو بهت بگم. منتها بابت تجربه های قدیمی ...حرفم رو خوردم و نگفتم. اما شاید دونستنش کمک ِ بزرگی باشه برات
همینجا پیش بچه ها میگم :
از بین ِ وبلاگ هایی که این روزها بیشتر اسمشون برامون آشناست و بازدید ِ خوبی هم دارند به نسبت...خیلی ها دست و پاشون رو گم کردند. دیگران رو نمی دونم ، اما من اگه این جا رو چک می کنم ، دلیلش اینه که با وجود ِاینکه قلم ِقوی تر و دوست داشتنی تری داری نسبت به اونها ، اما در کنارش شخصیت بهتری داری . و دلیل اینکه اونروز خیلی مکث کردم و نگفتم این بود که ، زیاد پیش اومده که ماه ها و سال ها کسی و می شناختم و به محض گفتن ِخوبی هاش ،به یکباره عوض می شد !!! حتی پیش اومده پستی بنویسی که چندان برام جالب نباشه اما باز هم سر زدم ،چون شخصیتت برام اوکی شده است .
امیدوارم همیشه همینقدر به خواننده هات احترام بزاری و جعفری نژاد ِساده و خونگرم ِ خودمون بمونی
اول این که لطف شما ما رو با خاک یکسان کرد اخوی
دوم هم اینکه در زمینه ی مورد بحث نگرش دو گانه وجود دارد یعنی آدمیزاد جماعت دو گونه می اندیشد:
گروه اول به پرواز می اندیشند و اوج گرفتن و بالا رفتن، اونقد بالا که آدمای روی زمین بشن اینقد، قد نوک سوزن... غافل از اینکه هر چی بالا تر بری تنها تر می شی. شاهدش هم اوستا کریم که احد ِ و واحد
گروه دوم ترجیح می دن همین جا کف زمین بمونن، لا و لوی آدما باشن و با آدمیزاد جماعت بُر بخورن... اساسن تعریفشون برای بالا رفتن یه جورایی با گروه اول فرق می کنه
خب یا بد زور می زنم که جزء گروه دوم باشم. سعی می کنم آدم باشم و لای آدمااا... پس تمام زورم رو می زنم که آدما رو از خودم نرونم. خب البته هیچوقت نمیشه صد در صد موفق بود
یعنی این عکس خودتون هستین؟ یعنی حافظه ی تصویری من اینقدر ضعیفه؟ قبلا یه جور دیگه بودین که!
والا تا جایی که یادم می یاد همیشه همینجور بودم البته یه سری رفتم دکتر، آقای دکتر گفت با پنج تا عمل زیبایی و ده بیست بار تزریق بوتاکس ممکنه یه جور ِ قابل تحمل تری بشم اما راستش ترجیح دادم پولامو تو ارز و سکه سرمایه گذاری کنم به جای درز و گونه
جالبه روناک هم به شدت از این عکس متنفره، میگه شبیه مموتی هستی تو این عکسه، تازه اون یه پرده خوشگلتر و جذاب تره فعلا که دارم مقاومت می کنم و با اعتماد به سقف کاذب از عکسم دفاع می کنم
+سلاملیکم، خوبی شما؟ برادر چه تغییری!چقد لاغر شدی شما
علیک سلام خواهر جان
تغییر که هم خوبه هم لازمه اما من باب میزان وزنی که Lost شده باید عرض کنم دم عید که تو گاوداریه یکی از رفقا خودم رو باسکول کشیدم 70 بودم با نیم کیلو کم و زیاد، پریشب ترازوی منزل خانم جان اصرار داشت که 61 کیلوئم
ای بابا مملی خان عسک عوض میکنی خبر بده! این کروم همون آقای کلاهی رو به ما نشون میداد هی!!! راست میگن بچه ها لاغر شدین. آفرین به روناک خانوم که در امر لاغر شدنتون به شما کمک شایانی کردند... میگم تجربیاتتون رو در اختیار دوست تپلتون هم قرار بدین بد نیستا
این عکس برای 5 سال پیشِ خاموش جان اتفاقن اثرات رد پای روناک در زندگی ام موازی شده با رد پای اضافه وزن و شکفته شدن
کاهش وزن اخیر هم از عواقب ناگزیر بیماریست، بدبختانه
خب این یعنی چی آخه؟ من که تند تند میام شما آپ نمی کنی٫ بعد یه بار که من چند روز نمیام می بینم ماشالله!!! چه قدرمطلب جدید!!! حس شرمندگی همراه با عقب افتادگی به آدم دست میده خب!!!
اول
اون "شیدایی" و "رسوایی" و "تنهایی" رو هستم اما متاسفانه در باب لالایی چیزی از بچگی به خاطر ندارم...
به جان خودم الان یه چی میگی، میزنی تو برجکمون هررررررر
تحقیق کن ببین اصن بچه بودی یا از اولش همین قدی بودی اساسن
اینم واسه برجکت
این هم کامنت سومی...
سهمیه ام دیگه تموم شد الان با کفشایی که با جوجه عوض کردی میوفتی دنبالم
به نظرت چ فرقی بین مجنون و عاشق هست ؟!
"مجنون" شخصیت ناپایداری دارد و خود را لایق عشق معشوق نمی داند از همین رو سرخورده و نالان است
عاشق به خود شناسی رسیده و عشق را در می یابد و در آن ذوب می شود. ترس را نمی شناسد و در عین غرور، ناز می کشد
"لیلی و مجنون" را بخوان محمد جان، پشت بندش خواندن "خسرو شیرین" تفاوت های میان جنون و عشق را برایت هویدا می کند
"نظامی" استاد عشق است به تفسیـــــــــــــــر و تفصیل
همه عاشقا یه روزی رسوا می شن...
و لذت عشق به رسوایی و پایداریشه
اصن من دیگه از این به بعد کثل خانومای مودب و موقر کامنت میذارم خوبت شد؟
یک غلط
نوزده -----/ تمام
سلام رفیق
از لالایی تا تنهایی هیچ فاصله ای نیست عزیز ....
هست، رفیق
آدم به تنهایی نه تنها مقاوم نمی شود آسیب پذیر هم می شود. تجربه کردم که میگم.
زیااااااد
سلامم محمد جان
کوتاه و جانانه بود...
......
به قول مامانم تنهایی فقط برا خودش خوبه و بس...
سلام فاطمه جان
مامانا همیشه راس میگن، بر خلاف مادر شوهرا
دوباره سلامم
اینو خوب اومدی...بچه ی نکته شناسی هستی
البت بخوایم بی انصاف از دنیا نریم...در مواردی معدود حرفای مادرشوهران عزیز هم راست از آب در میان..
شینیم بینیم Bawwwwwww
از آب گل آلود ماهی نگیر
مادر شوهرا قبل از اینکه مادر شوهر باشن: مادرن
دیدی به نکته ی تستی که تو حرفم بود دقت نکردی حاج خانووووووووم
یعنی الانا صفر شدم...ای داد بیداد
خوب همون مادر بودنش کار رو خراب میکنه دیگه...حالا پیدا کن نکته تستی و تشریحی رو...
.......
با همه ی این حرفا خدا همه ی مادر شوهرای مهربون رو حفظ کنه
مگه بیکاری یا سرم درد میکنه ...از این دنیا هر چی بگی بر میاد یهو می بینی مادر شوهر عظمی میلد اینجا رو میخونه
بعد به قول مامانم"آب بیار حوض پر کن"
دیدی ترسیدی و جا خالی دادی... دیــــــــــــــــــــــــــــدی
سلام
۳تا اولی خوشاینده
اما
امان از تنهایی
سه تای اول هم همیشه خوشایند نیست خواهر جان
آدمی تنهایی بزرگی ست که در هیچ کجا نمی گنجد..
آدم تنهایی نیست اما شاید در تنهایی محاط شده باشد یه وقتی، یه جایی
دیشب یه سوالی از خودم داشتم...الان اینجا جوابش رو گرفتم.
عجب حرفی زدی ..
سوال داشتی بپرس، تعارف نکن
داد از غم تنهایی....
سلام خان داداش...بیزحمت خصوصیتون رو چک بفرمایید...با تشکر
سلام خواهر جان
چک شد الهه جان
حالا اگه راس می گی خودت خصوصیتو چک کن
راست میگم و خصوصیم رو هم چک کردم و خصوصی مجددی برایت نهادم...حالا تو هم راستگوییت رو ثابت کن دادا
عرض ارادت جهت اثبات راستگویی
سلام محمد، خوبی؟
دلم برات تنگ شده بود
جیگرتو رفیق خوش قلب و مهربونم
ببین اومدی نسازیا با من
لالایی که همیشه خوشاینده..چه برای کودک و چه برای کودکان قدیم
مجنون هم که کارش شیداییه .اصلا به واسطه ی شیدایی هست که مجنونه
حالا همیشه خوشایند نبودن مورد سوم قبول
البته به نظر من ۹۵ درصد خوشاینده ها...!!!
تسلیم... جفت دستامم بالا
اسمم از کامنت بالایی جا موند
از بس در راستای اثبات نظرم هول شدم!!!
به تنهایی مقاوم میشه محمد...مجبور که باشی به همه چی مقاوم میشی...
اسمش مقاوم شدن نیست، سازگاریه فرشته
امان از تنهایی...
نه دیگه...در این حد نخواستم تسلیم بشی
دارم پستتو خوش نویسی می نویسم...مشق می کنم
خیلی بهم چسبیده
چه فایده وقتی یه نسخه ش رو به خودم نمی دی
پس قربون دستت اون ریش پرفسوریتو نزن تا من برم فکرامو بکنم و برگردم ...
باشه... خیالت تخت
سلام محمد جان. این پستت تو قسمت مینیمال های بهاره قرار داده شد.
http://weblogstan.ir/minimals/701/%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%B5%D9%84-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1
ممنون رفیق
لطف شما همیشه شامل حال ما و قلم فرسایی هایمان بوده جناب جوانی
من انقدر خنگم محمد جان که نفهمیدم چی میخواستهای بگویی
اما چون خودم امکانش خیلی زیاد است که به زودی مادرشوهر بشوم، با اون قسمت جواب کامنتتون! مخالفم
ایشالا به سلامتی
شوما مادر شوهر خوبی می شی، امیدوارم
عاشق که میشوی باید فاتحه غرورت را بخوانی
عاشق که میشوی باید رسوایی را به جانت بخری
اصلا یک عاشق است و رسوایی اش
اصلا عشق به رسواییست که زیباس
عاشق که میشوی رسوا میشوی
رسوا که میشوی تنها هم میشوی
تنها که شدی
مقاومتت را از دست میدهی
سلام محمدحسین عزیزِ کم پیدای صامت ستاره ی سهیل
عاشق که می شوی باید مراقب غرورت باشی، عاشق باشی و غرور نداشته باشی بوی الرحمن از عشقت بلند می شود
سلام
بله، هیچ وقت هیچ آدمی به تنهایی مقاوم نمیشه... اگه هست از سر ناچاریه نه مقاومت...
ولی بچه ی مقاوم به لالایی هست... بچه ای که لالایی که سهله، هیچ تکنیک دیگه ای هم نمیتونه خوابش کنه.
و اما...
در مورد "عاشق" و "مجنون"، به تفاوت ظریفی اشاره کردید...
خالی از لطف نیست که این دو تا شعر رو هم اینجا بنویسم:
در این دو بیت، "مولوی" احوال عاشق رو به تصویر میکشه:
اگرم در نگشایی، ز ره بام درآیم
که زهی جان لطیفی، که تماشای تو دارد
به دو صد بام برآیم، به دو صد دام درآیم
چه کنم؟ آهوی جانم، سر صحرای تو دارد
و اینجا "نظامی" احوال مجنون رو:
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم، تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو، من نیستم
ایامتون به کام
گفته بودم که بعضی وقتا بعضی کامنتات زیر بغل حرف و پست آدم رو می گیره و بلندش می کنه
این کامنت شاهد حرفم بود
و
آینه به "آه"
و
...
شما فرهیخته ترین کرم دندونی هستین که دیدم
و
زخم به نمک
...
زخمی نشی باغبان لاله عباسی
هیچوقت
این بچه حرف در راستای اقتصاد مقاومتی بود آیا؟
فوق العاده بود فراگیان زبون دراز
من هم در خط دوم و سوم و اون سه نقطه مقاوم نمی شوم!
مریضی باعث شد کلی کالری از دست بدم، دکتر بهم توصیه ی اکید کرده انرژیم رو صرف حرافی و وراجی نکنم لذا روی آوردم به بچه حرف
خودتی، هم فوق العاده هم زبون دراز
سلام.
مدتهاست که می خوام براتون کامنت بذارم اما نمی دونم چه مشکلی بود که پیام هام ارسال نمیشد.
خلاصه اینکه اومده بودم بگم :
روزتون مبارک.
درمورد پست هم... متاسفانه فقط عادتم شده بیام این نوشته ها رو بخونم و بگم قشنگ بود خیلی....
خوب اخه واقعا قشنگ بود.
و کلی عذرخواهی که امتحاناس و وقت زیادی نیست برای عرض ادب.
خداوند به همراهتان.
سلام خورشید جان
لطف داری دختر خانم گل
موفق باشی
مراتب ارادت ما رو خدمت ابوی گرام هم عرض بفرمایید
آدم به تنهایی....
سلام عرض شد
علیک سلااااااام
چطوری عروس خانووووم
ایشالا همه چیز بر وفق مراد دیگه
کماکان آرزوی ما خوشبختی شماست هاااا
رنگ و روی وبلاگت باز شد همشهری
راستش سر آخرین کامنتی که گذاشته بودم کمی پیش تر ...خیلی مکث کردم که یه کامنت خصوصی بزارم و مطلبی رو بهت بگم. منتها بابت تجربه های قدیمی ...حرفم رو خوردم و نگفتم. اما شاید دونستنش کمک ِ بزرگی باشه برات
همینجا پیش بچه ها میگم :
از بین ِ وبلاگ هایی که این روزها بیشتر اسمشون برامون آشناست و بازدید ِ خوبی هم دارند به نسبت...خیلی ها دست و پاشون رو گم کردند. دیگران رو نمی دونم ، اما من اگه این جا رو چک می کنم ، دلیلش اینه که با وجود ِاینکه قلم ِقوی تر و دوست داشتنی تری داری نسبت به اونها ، اما در کنارش شخصیت بهتری داری .
و دلیل اینکه اونروز خیلی مکث کردم و نگفتم این بود که ، زیاد پیش اومده که ماه ها و سال ها کسی و می شناختم و به محض گفتن ِخوبی هاش ،به یکباره عوض می شد !!!
حتی پیش اومده پستی بنویسی که چندان برام جالب نباشه اما باز هم سر زدم ،چون شخصیتت برام اوکی شده است .
امیدوارم همیشه همینقدر به خواننده هات احترام بزاری و جعفری نژاد ِساده و خونگرم ِ خودمون بمونی
اول این که لطف شما ما رو با خاک یکسان کرد اخوی
دوم هم اینکه در زمینه ی مورد بحث نگرش دو گانه وجود دارد یعنی آدمیزاد جماعت دو گونه می اندیشد:
گروه اول به پرواز می اندیشند و اوج گرفتن و بالا رفتن، اونقد بالا که آدمای روی زمین بشن اینقد، قد نوک سوزن... غافل از اینکه هر چی بالا تر بری تنها تر می شی. شاهدش هم اوستا کریم که احد ِ و واحد
گروه دوم ترجیح می دن همین جا کف زمین بمونن، لا و لوی آدما باشن و با آدمیزاد جماعت بُر بخورن... اساسن تعریفشون برای بالا رفتن یه جورایی با گروه اول فرق می کنه
خب یا بد زور می زنم که جزء گروه دوم باشم. سعی می کنم آدم باشم و لای آدمااا...
پس تمام زورم رو می زنم که آدما رو از خودم نرونم. خب البته هیچوقت نمیشه صد در صد موفق بود
یعنی این عکس خودتون هستین؟
یعنی حافظه ی تصویری من اینقدر ضعیفه؟
قبلا یه جور دیگه بودین که!
والا تا جایی که یادم می یاد همیشه همینجور بودم
البته یه سری رفتم دکتر، آقای دکتر گفت با پنج تا عمل زیبایی و ده بیست بار تزریق بوتاکس ممکنه یه جور ِ قابل تحمل تری بشم اما راستش ترجیح دادم پولامو تو ارز و سکه سرمایه گذاری کنم به جای درز و گونه
جالبه روناک هم به شدت از این عکس متنفره، میگه شبیه مموتی هستی تو این عکسه، تازه اون یه پرده خوشگلتر و جذاب تره
فعلا که دارم مقاومت می کنم و با اعتماد به سقف کاذب از عکسم دفاع می کنم
private
سلام محمد ... خوبی؟
بقول خودت سازگار با تنهایی ... باید تسلیم شد ...
ولی فکر نکنم از اون لالایی تا تنهایی فاصله ی زیادی باشه ها ...
بستگی داره بابک جان
اون فاصله بستگی داره به کیفیت و کمیت جنگیدنت
باس جنگیدنو باهاش بلد باشی
و "کنکوری" به خوابیدن!
+سلاملیکم، خوبی شما؟
برادر چه تغییری!چقد لاغر شدی شما
علیک سلام خواهر جان
تغییر که هم خوبه هم لازمه
اما من باب میزان وزنی که Lost شده باید عرض کنم دم عید که تو گاوداریه یکی از رفقا خودم رو باسکول کشیدم 70 بودم با نیم کیلو کم و زیاد، پریشب ترازوی منزل خانم جان اصرار داشت که 61 کیلوئم
ما که حرف ترازو رو باور نکردیم
مبارک عکس جدید
نسبت به عکس قبلی خیلی تغییر کردین
لاغرتر و کمی جدی تر
آدم ها عوض می شوند خواهر جان، خواسته یا نا خواسته
حتی توی عکس ها، حتی توی خاطره ها و "حتمن در واقعیت"
دعا کن ته تهش خیر باشه...
ای بابا مملی خان عسک عوض میکنی خبر بده! این کروم همون آقای کلاهی رو به ما نشون میداد هی!!!
راست میگن بچه ها لاغر شدین. آفرین به روناک خانوم که در امر لاغر شدنتون به شما کمک شایانی کردند...
میگم تجربیاتتون رو در اختیار دوست تپلتون هم قرار بدین بد نیستا
این عکس برای 5 سال پیشِ خاموش جان
اتفاقن اثرات رد پای روناک در زندگی ام موازی شده با رد پای اضافه وزن و شکفته شدن
کاهش وزن اخیر هم از عواقب ناگزیر بیماریست، بدبختانه
وای وای وای چه عکس خوشگلی.
چه با صفا. چه قشنگ.
ای وای
ایشالا زود زود خوب خوب شین و دوباره تپل مپل
تنتون سالم باشه آقای جعفری نژاد
مو تو شکرم
سلام عرض شد شبه برادر جان
خوبید؟
داشتم رد میشدم گفتم عرض ادب کنم..
ان شاء الله که هرچه زودتر از عیال جان تشکر کنید*
* " تشکر کردن از عیال" در فرهنگ اصطلاحات خانواده ما،
یعنی برادران به پاس دست پخت خوشمزه ی همسرانشان، اضافه وزنی پیدا کرده و کمی تپلی مپلی می شوند
باشد که رستگار شوید
ممنون زهرا جان
سلام:گل
اصلا جای خالی خود را اینجا حس کردم!:دی
:گل
سلام عاطی جان
خب این یعنی چی آخه؟
من که تند تند میام شما آپ نمی کنی٫ بعد یه بار که من چند روز نمیام می بینم ماشالله!!! چه قدرمطلب جدید!!!
حس شرمندگی همراه با عقب افتادگی به آدم دست میده خب!!!
ما شرمنده، خیلی زیاد
میگم حالا که بهار خانوم عروسی کرده چه کسی مسئول پیگیری غیبت های شما میشه؟
عجالتا که باید یکی رو بذاریم غیبت های ایشون رو هم چوب خط بزنه
:-))
تنهایی بهتر از هر همراهی ست...
شاید آدم به تنهایی مقاوم نمی شود اما انسان چرا...!
موافقم...
عالی.
ممنون...
کجایی تو محمدحسین بلاگر؟؟؟
همین گوشه کنارااا ا:-)
50