1- پله های سی و سه پل را که بالا می رفتم ، گوشم را تیز کردم بلکه از میان
همهمه و شلوغی و بوق ماشین ها صدای سازش را بشنوم ، صدای الهه ی نازی که
انگار بدجور ساخته بود به انگشتان پیرمرد روی نی لبک . حرف نمی زد ، اما
نگاهش حرف داشت . هر چه گشتم میان شلوغی ندیدمش اما گویی صدای سازش ، گویی سوز دلش بین یکایک آجرهای قدیمی پل رسوخ کرده بود . پیر مرد رفته بود
، کجایش را نمی دانم ...
2- اینجا که من نشسته ام ، پای این رود ، پای این رود که گویی سرازیر می شود به دریای دلتنگی های عالم ، پای این رود که غصه های آدم را روی شانه اش می گیرد و جاری می شود ، اینجا " درد " معنی ندارد ، اینجا هر چه است سخاوت رود است و جنون بید ، اینجا سر که بچرخانی چشمانت غرق می شود در خاطره ، اینجا که من نشسته ام ، پای این رود ، دغدغه ی فردا ندارم اگر حسرت دیروز بگذارد ...
3- شک ندارم که " تغییر " بزرگترین وجه اشتراک دنیا و آدمهاست . دنیا عوض می شود ، آدم ها هم .
شهر عوض شده بود ، من عوض شده ام ، دنیا عوض شده ... اما " بی بهانه " دوست داشتن را که بلد باشی ، با وجود این همه تغییر ذره ذره عشق نفوذ می کند در رگ هایت ، تازه می شوی ، جوانه می زنی ...
پی نوشت :
یک رب مانده به ده
"عوض شدن " مهم نیست ، "عوضی نشدن" شرطه . جسارت منو ببخشین . اینکه بی بهانه دوست داشتن رو بلدی یعنی میتونی جوونه بزنی ، میتونی قد بکشی ، یعنی حتی اگر همه چیز عوض شده باشه حتی اگر شما عوض شده باشی اما ...
شناخت بلدی می خواهد و بلدی شهامت .......تا بی بهانه دوست بداری هر چه در این عالم است.
....
سلام
رسیدن به خیر...انشالا خوش گذشته باشه
چه حس های خوبی پای آب روان زاینده رود دارین...این خیلی خوبه
سوغاتیِ ما کو؟؟
نمدونی من عاشق گزی ایصفهاانم؟؟
بسلامتی...
خوش باشید...
سلام.
رسیدن بخیر.
تازه شدن مبارک.
منم با عوضی نشدن موافقم!
بی بهانه دوست داشتن هنره، کار هرکسی نیست.
کم کم داره نوبت شیراز می رسه ها
سلاااااااااااااااااااااااااام
رسیدن به خیر.
این مجسمه هه قبلن نبود،نه؟ یعنی بوده و من نددیدمش؟
با این مورد 3 موافقم. ادما عوض میشن، دنیا عوض میشه، همه چی عوض میشه.
اخ این بی بهانه دوست داشتنه خیلی میچسبه. البته من ترجیح میدم بگم "بی چشم داشت دوست داشتن". شاید جفتش یکی باشه آ.
خلاصه که این بی چشم داشت یا بی بهانه دوست داشتن به خودِ ادم خیلی حس های خوب میده واقعن روح ادم تازه میشه
خیلی کم پیدا شدیاااااااااااااااااا.توجه مینمونی؟
بی بهاته دوست داشتن همیشه هم راحت نیست...
خورشید هر قدر هم بخواهد به دنیا بی چشمداشت روشنی ببخشه...در نهایت فانی میشه...
گاهی دوست داشتنهای بی بهانه هم همینه..وقتی کسی بی بهانه دوستت نداره...
فانی میشی و تموم میشی
سلام...
اینکه چند وقت یه بار میای و جای خالی نوشته هایی که داغ خوندنشو به دلمون گذاشتی به رخ می کشی تو مودبانه ترین حالت اسمش میشه " مردم آزاری "
سلام مردم آزار دوست داشتنی ...
به به ... همیشه به گردش و شادی...
سلام آقا محمد گل
دنیا عوض میشه درسته ولی آدما عوضی میشن
همشون نه ، اکثرشون شاید ...
میگم من یه بار رفتم اصفهان اما دچار این سکوت نشدما!! حالا شاید ایراد از من بوده اما لطفا بشینید محاسبه کنید اگه اصفهان رفتن باعث میشه آدم کمتر حرف بزنه و بنویسه همه مردم رو مجبور کنیم یه دور برن اصفهان. فکرشو بکنید دنیا رو چه سکوتی بر میداره.
سکوتم سوغات اصفهان نیست ، سوغات کسالت این روزاست
کسالتی که محصول دنیاست ، شایدم مخصوص دنیا
ممنون که احوالپرسی رفیق ...
سلام! خونه ی نو مبارک. اومدم بازگشت غرورآفرینمو تبریک بگم :دی
سلام
خدا بد نده؟بابا چرا اینقده یه جوری شدی؟
خوبی؟روناک جان خوبه انشالله؟
بلا و بدی روزگار ،جفتش از وجود شما و روناک جان دور باشه انشالله
سلام...
به شهر من خوش اومدید! کافی نت رز رو نرفتم تاحالا...
اما چهار باغ هم کافی نت ردونا رو داشت...
:)
شهرم رو دوست دارم. امیدوارم خوش گذشته باشه...
آقای جعفری نژاد! بشکنید این سکوت رو!
چه قلم صریح و زیبایی دارین شما...........
چقدر تشبیهات قشنگی دارین از طبیعت. عشق و ........
خوشحال میشم به وبلاگ من هم سر بزنید و نظر بدین
خوش آمدید به شهر ما ;)