بچه تر که بودم عادت داشتم پای فیلم که می نشستم خودم را جای بازیگرهاش می گذاشتم. یکی دو بار جای ِ جان وین وسط بیابان های بی آب و علف ِ غرب وحشی تیر انداختم. چند بار جای ِ بود اسپنسر کافه به هم ریختم. به قاعده ی تمام کافه و کا.با.ره های بالا تا پائین ِ شهر جای بهروز وثوق نشستم و کتک خوردم. بزرگتر که شدم چند دفعه توی چند سکانس جای شکیبایی عاشق شدم. بعدتر، بوسه را که فهمیدم در نهایت ِ اعتماد به نفس، جای جرج کلونی می بوسیدم Actress ها را...
خلاصه که توی تخیلاتم، بی اجازه جای خیلی ها نشستم اما فقط به بعضی هایشان حسادت کردم. به "رت باتلر" توی بر باد رفته حسادت کردم همینطور به شان پــِن توی من سَم هستم. همین چند ماه پیش هم خودم را جای مرد ِ توی
این کلیپ گذاشتم و بهش حسادت کردم و اگر بخواهم صادق باشم حتی به آن شخصیت انیمیشنیه لعنتی توی
شاهکار میشائیل دودک هم!
می دانی عزیزکم؟ حالا که فکر می کنم دنیای ِ این هایی که اسمشان را بردم تنها یک نقطه ی اشتراک داشت. این مردها تمامشان دختر داشتند و دخترشان تمام ِ دنیایشان بود.
اعتراف می کنم تا همین چند وقت ِ پیش به تمام مردهای زمین که دختری دارند، حسادت کرده ام. یک جایی ته و توی دلم حسرت حالشان را خورده ام و توی تخیلاتم خودم را جایشان بازی کرده ام. اعتراف می کنم تا همین چند وقت ِ پیش دختر نداشتن، بزرگترین نداشتن ِ زندگی ام بود. این چند وقت ِ پیش یعنی درست دو هفته پیش، همان روزی که مامانی توی صورت دکتر نگاه کرد و پرسید: بچه چیه آقای دکتر؟
بعد دکتر خندید و گفت: خب بچه، بچه س دیگه. بعد مکث کرد، بعد چند ثانیه به مانیتور پیش رویش زل زد و آرام زیر لب گفت دختره. اونقدر آرام که تمام مطب صدای نیش ِ بازم را شنیدند که فریاد می زد: دمت گرم آخدااااا، دمت گرم
سلام.قبلا در اینستا خدمتتون تبریک عرض کردیم ولی اینحا یه مزه دیگه داره.انشااله فرشته کوچولوتون صحیح و سالم بدنیا بیاد و سایه مهر و محبت شما و همسر محترمتون بالای سرش باشه.پسر من توی چند ماه اول بارداری خیلی اذیتم کرد دکترا نگران حالش بودند بخاطر همین وقتی برای تعیین جنسیت رفتیم فقط منتظر بودم بشنوم که جنین سالمه و شنیدم و اومدیم خونه. توب مسیر برگشت همسرم گفت تو دوس داشتی دختر باشه.خواست خدا بوده.یه دفعه بهش گفتم پسره؟...من دختری بودم که تا زمان زنده بودن پدرم همه بهم میگفتند لوس و ننر و نازنازی....بعد از فوت ایشون دوستم در نامه ای برایم نوشت«دختری که ناز ندارد»...سایه همه پدرای مهربون دنیا مستدام.
این همزمانی
اولین بار اومدنم اینجا
و این پست
به فال نیک میگرم
تبریکات صمیمانه من بپذرین
زندگیتون سرشار از تجربه حس های خوب
یکی بهم میگفت بابا ها برا دختر ها یه دنیان
ولی هیشکی نمیگه دخترها برا بابا ها نفسن ... بی نفس نمیشه زندگی کرد . بی دنیا همه زندن ...
من که کلی غریبم از شنیدن این خبر کلی ذوق زده شدم. خدا برای هم حفظتون کنه تا ته دنیا ...
ای جااااااان.... مبارک باشه ... من تازه از پست آقای اسحاقی فهمیدم... چه نی نی خوشگلی بشه... وای چه شیرین زبونی ای بکنه براتون!
به قول بابام : عمو جعفری نژاد شاد باش ها باشه
توسط خواننده خاموش و حالا روشن شما
سلام
خیلی وقت بود به وبلاگتون سر نزده بودم، حالا که اومدم این پست و خبر عالی رو خوندم، حقیقتش بغضم گرفت، بغض شادی ، شادی برای شادی دوستان نادیده، تبریکم رو پذیرا باشید و به روناک بانو ابلاغ کنید.
احتمالا من رو فراموش کرده باشید، و البته حق دارید.مدت زیادی از جامعه وبلاگی دور شده بودم
راستی اجازه هست از این پس آقای پدر خطاب کنیم شما را؟!
«یکی بهم میگفت بابا ها برا دختر ها یه دنیان .. »
این چه خوشگل بود..
الان چقدی شده یعنی فسقل من؟
ای وای.. قربونش..
من انقده ذوق دارم..
اندازه ی وقتی که سپهر می خواست بیاد.
به مامان انار کوچولو سلام و محبت برسونین.
تبریک، تبریک بسیار.
نام زیبایی برای وبلاگتان انتخاب کردید.
اناره انار دارم....
پدرم این را با قلب مهربانش برایم میخواند...
جمله ( بابا انار دارد) مرا برد به آن زمانها....
اناردار بودن رسالت یک پدر دختردار است...
انارتان ایمن دستان پر مهر همان خدا که گرم کرد دمش را برایتان...
سر در وبلاگتون چقد قشنگه.. مبارک باشه
وای اگر بدونید من چقدر خوشحال شدم با این خبر! همین الان از وبلاگ جوگیریات این خبر رو خوندم و بی تعارف می گم که تصور روناک-ی که مادر شده یه لبخند بزرگ نشوند روی صورتم :)
خیلی تبریک می گم به هر دوتون، به امید روزی هم عکس فرشته تون رو اینجا ببینم
ای جانممممم چقدر این هدر جدید نازه بابا انار دارد شده بابا دانه انار داردد ای خداااا عزیز دل این دانه انار

به روناک بانوی عزیز سلام ویژه برسونین پدر عزیز انار دانه ی بلاگستان
خانواده ی عزیز و دوست داشتنیتون در پناه حق انشاالله
مبارک باشه دکور جدید این خونه
سلام همشهری . از ناردونتون چه خبر ؟ بنویسین . دلم هوای خوندنتونو کرده
ای جان دلم..
اینجا چه خوشگله..
قربون طودی خوش سلیقه..
قربون انار کوشولوی من..
آقا بیاین بنویسین دیگه.. من دلم پر می کشه برای دختری..
کامنت این پست را اشتباهی در پست دیگری گذاشتم:(
خوش به حال بابا ها
یه مرد بهم گفت
پدر شدن خوبه
بچه خوبه
هر چی باشه
ولی وقتی دختره...ادم بیشتر احساس بابایی میکنه
گمونم دیگه بدهی به دنیا نداشته باشی
دختر تاج سره دختر نگه داره خانوادست
ایشالا خدا براتون نگهش داره
البته اسمشو خوب انتخاب کردین چون هم اسم منه
روناک اسم مادر دخترمونه :-)
ممنون
آخدا دمت گرم آ خدااااا

می نویسم، به زودی... شرمنده بابت سکوت این روزا
عجب قلمی داری هنوز !
دمت گرم!
خدا عجب موهبتی بهت کرده دختر دار شدی!
خیلی حس خوبی داد متنت! این شوقت... این بابا انار دارد... این خوشحالیه!
خوشی مو تکمیل کردی امشب پسر!
خدا خوشی هاتو تکثیر و تصاعد کنه...!
:)