ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
گیرم دنیا ساحل باشد و انسان ها ساحل نشین ، با این فرض زندگی بی شک فاصله ی بین یک جزر و مد است .
آب دریا که عقب می نشیند زندگی آغاز می شود ...
گروهی خود را با دانه های ریز شن مشغول می کنند ، با سازه هایی که محصول تجمیع و سر و شکل دادن به همین دانه های ریز است .
عده ای صدف و گوش ماهی جمع می کنند ، گوش ماهی را می چسبانند به گوششان و گوش می سپارند به صدای دریا ، به صدایی که رمز آلود است اما فقط صداست .
چند نفری حمام آفتاب گرفته اند ، برخی هم چشم دوخته اند به بیکران دریا ، آن هایی که تن به آب نزده غرق شده اند !
زمان می گذرد ، هنگامه ی مَد است ، دریا هجوم می آورد به باز ستاندن سهمش از ساحل ، مَفرّی نیست برای ساحل نشینان ، در این میان تنها گروهی که امید به نجات دارند آن هایی هستند که روز را به آموختن شنا گذرانده اند ، به دنبال راهی برای کنار آمدن با دریا و امواجش ...
پی لینک : این پست بهار را از دست ندهید ، بوی بهار نارنج می دهد وسط زمستان ، بوی مجنونی
سلام
سلام بر شما
اومده بودم بگم که ایمان اوردم به این حرف که:چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن میشود...
اومده بودم بم ایمان اوردم که خدا این روزها با عشقش خدای میکنه....
من ایمان اوردم
حالا میرم پستتو بخونم برادر
خوشحالم خواهر جان
کم گوی و گزیده گوی چون دُر،حکایت این پست بود
فقط اینجاشو نفهمیدم:"آن هایی که تن به آب نزده غرق شده اند ! "
امیدوارم هیچ وقت فهمت نشود قصه ی انسان هایی را که نه دل دارند برای به آب زدن ، نه چشم برای به خواب زدن
وقتی چیزی تا مد نمونده به خودمون میایم ... مثل دیوونه ها آب و به سر و صورت خودمون میزنیم ... ولی ...
تا بوده همین بوده ، مثل دیونه هااااا
wow!
چه فکر وسیعی داری مرد! تشبیه بی نظیری بود...مرسی
شما لطف داری ، بنویس به حساب خوانندگان سخت گیر که هر نوشته ای را لایق خواندن نمی دانند ، اینگونه نویسنده لابد می شود که به مغزش فشار بیاورد جهت بهتر نوشتن
ما منتظر هدر ویژه تان هستیم...
هر کی ندونه فکر می کنه طراحی و گرافیک را نزد استاد مرحوم " ممیز " تلمذ نموده ایم با این پسوند " ویژه " ای که شما به هدر دادید !!
تشبیه بسیار قشنگی بود و پایان فوق العاده ای داشت.
اوووووووووووووووووه کی باشه تا من یاد بگیرم بجای غیبت نوشت 4 تا تشبیه نوشت بدرد بخور بنویسم که ملت رد میشن چند تا نکته ی آموزنده هم یاد بگیرن
دلمان هموجووووور جیز جیز
قلم شما به نوبه ی خودش گیرایی داره در ابعاد دیگر البته
شما فیلسوفی چیزی نیستی اونوقت ؟!
فیلسوف که نه نیستم ، در مورد چیز بودنم هم تحقیقات کماکان ادامه داره
سوال بعدی لطفا !
سلام عزیز
اینجا کیش نیس؟ زلالی آب که اینو میگه....
گیریم که ما بلد...وختی امواج وحشی هستن چه کاری از دستمون بر میاد؟ بهتر نیس یه غریق باشه که کمک کنه؟!
سلام

حقیقت اینه که عکسو از گوگل گرفتم از مکان دقیقش بی اطلاعم
و اگه غریق نبود ؟!
سلام... خوبین؟
ما آخه از کجا بفهمیم شما آپ کردین؟
خود شنا هم انواع و اقسام دارد ها... کرال سینه، کرال پشت، غورباقه، پروانه...
عرض کردم که تنها راهش تک زنگه
بله انواع و اقسام داره مثلا غورباقه ، پروانه ، سگی ... آی من شکارم از این شنا سگی
اگه شنا بلد باشیم زندگی توی دریا و سوار بر امواج زیباتر از ساحل نشینی خواهد بود «که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت»
قربون آدم چیز فهم ...
شنا بلد نیسنم....اما یه غریق نجات خوب میشناسم که نتونست منو نجات بده...
پس غریق نجات خوبی نبوده
در ضمن منظور اصلی من تو این پست اینه که : خودمون باید دست و پا بزنیم واسه نجات دادن خودمون
شنا بلدیم اما ..
باید "شنا" بلد شد!
باید شناور شدن رو بلد شد !
یعنی من پرتوقعم؟!!!!!
یعنی نیستی
پر توقع نه اما شاید ایده آلیست شایدم جاه طلب
الان یعنی من قضاوتت کردم ؟!!
سلام آقا.
ما چه خاکی تو سرمون بریزیم که نه شنا بلدیم. نه غریق نجات داریم .مهمتر اینکه همسایه ی دریا هستیم ومفری هم نداریم از امواج وحشی؟
دور از جان ...
شنا کردن یادگرفتنیه ، یادش بگیرید
از بخت یاری ماست شاید ،
که آنچه می خواهیم ، یا به دست نمی آید
یا از دست می گریزد .
می خواهم آب شوم در گستره افق
آنجا که دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز می شود.
می خواهم با هر آنچه مرا در بر گرفته یکی شوم .
"مارگوت بیکل"
سلام. عکس من رو یاد این شعر انداخت
باید حواسمان به دوست داشتنی های زندگیمان هم باشد . آب دریا که عقب می نشیند زندگی آغاز می شود اما گاهی می بینیم از دست رفته اند آن دوست داشتنی ها. ما مانده ایم و ساحل... تنها.
سلام
قبلا هم گفته بودم انتخاب شعرت بی نظیره ، عین کلئوپاترای " پرتره های خاکستری "
نامرد!
چقدر این پست عالی بود
فقط کسانی که شنا یاد گرفتند می تونن به عمق دریا برن و در اون شناور بشن
هرچند که دریا عظمت و وحشت خاص خودش رو هم داره، مخصوصا وقتی طوفانی بشه
اما لذتی که شناگران واقعی می برن کجا و لذتی که ساحل نشین ها با گوش دادن به صدای منعکس شده توی گوش ماهی ها می برند .. کجا!
ممنون بانو
تشبیه زیبایی بود..
خیلی جای فکر داره...پی برذن به تمام زوایای زندگی..
آن هم کنار دریا
مهمترین زمان برای یادگیری شنا...جوانیست...
وای که اگر به بازی با شنها بگذرد....
سلام
ممنون
چه شتبیه جالب و قشنگی داشت این پست
ممنون ...