درباره من
روزانهها
همه- هفتگ وبلاگ گروهی
- نوشته های سابق آقای بلاگر
پیوندها
- آبجی مریم
- آخوندک
- آسیمه سر ( آفو )
- آه بانوی عزیز
- آینه ای در من ( فرناز )
- اعترافات حوا
- بامداد پاییزی ( پگاه )
- بهارهای پیاپی یک دختر شیرازی
- پدیکس
- پرتره های خاکستری کلئوپاترا
- پوست موز
- توکا نیستانی
- جوگیریات بابک اسحاقی
- جیک جیک های یک جوجه دوست داشتنی
- حرف های در هم تنیده ( سمانه )
- حیرانی ( سارا )
- دلواپسی های آترا
- دنیای تنهایی دنیز
- دنیای دل آرام
- حرف های آبجی نصیبه
- روزانه های دوشیزه
- زندگی بالیق
- سطرهای سپید ( مهربان بانو )
- شب گلک
- صفر ونیم
- فصل وصل ( دانیال )
- فقط نگاه می کنم ...
- قدم های سپیده
- گاه نوشت های محسن باقرلو
- گلدونی
- گنجه ی خاطرات آقای پرستار
- محو و مات
- نفس باد صبا ( خانم معلم )
- نمی گویم ها ( افسانه )
- وب گپ ( وحید هماتاش )
- وب نوشته های مجتبی جوانی
- وقتی ما بودیم ...
- هزوارش خلقت ( الهام )
- هیشکی !
- ۸ آسمون پر ستاره ی برمودا
- یادداشت های جزیره
دستهها
بایگانی
تقویم
اسفند 1393| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | ||||||
| 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
| 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
| 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
| 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
آمار : 481796 بازدید
Powered by Blogsky
یه روز یه ترکه ...
فقط این که بد ندیدم شما را هم در دیدن عکس پائین شریک کنم ... ببینید و فکر کنید
پی نوشت : نظرتون در مورد شمس تبریزی ، ستار خان ، باقرخان ، شهریار ، دکتر صادق رضازاده شفق ، پروین اعتصامی ، حمید و مهدی باکری ، اکبر رسام برگی ، جبار باغچه بان ، احمد عماد ، میر مصور ارژنگی یا صمد بهرنگی چیه ؟
گفتن ندارد این که : " به همین راحتی پاره های تن ایران را از هم می درند "
منبع عکس : نشر ثالث
محمد جعفری نژاد
دوشنبه 23 مرداد 1391 ساعت 09:58
تبــــــریز در مــــــه....
آری.........به همین
راحتــــی می درند
وخود را به نادانی
می زنند.......
یاحق...
خیلی خیلی زیبا بود و غمگین
نمیدونم چرا یاد شعر شهریار افتادم، شهریار یه شعر داره که خیلی قشنگه
؛الا تهرانیا انصاف می کن خر تویی یا من؛
سلام
تمام حرفم این بود که فراموش کنیم تهران و تبریز را ...
کاش شما هم این شعر را فراموش می کردید یا لااقل این جا نمی نوشتید
من تو باشم یا تو من!
چه فرق می کند وقتی که این روزها قلبت می میرد و قلبم درد می گیرد.
چه فرق می کند وقتی فریادهایم در کنج این نوشته های بیهوده خشک می شود و من اندوه را به آوار تنهایی تو اهدا می کنم.
کاش فردا نمی آمد...
...انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم...
ترک و لر و کُرد چه اهمیتی داره؟
دردهای "انسانی" مشترک‌اند!
به قول حضرت سعدی نا سلامتی بنی آدم اعضای یک پیکرند...
شعاری شد. نه؟!!!
سلام رفیق
شعار فی نفسه چیز بدی نیست ، ما آدم ها طریقه ی استعمالش را بلد نیستیم ، گاهی اوقات می شود یاسین خواندن به گوش خر
سایلنت جان همین تهرانی که شما نقل قول کردی از زبان شهریار، دیروز و پریروز کلی خون اهدا کردند... دم همشون گرم...
خدا کنه دیدن ِ آسایش فردای هموطنم، هم خونم که دارو ندارش رو تو زلزله از دس داد مرهم ِ این داغ ِ امروزمون باشه...
امیدوارم ...
میدونی درد کجاست ؟ امروز جو گیریم فردا همه اینا یادمون میره و باز همین آش و همین کاسه ...
می دونی قطره جان ، تاریخ ثابت کرده بدبختانه بسیازی از تغییر و تحولات فرهنگی و غیر فرهنگی این ملت تو همین وضعیت " جوگیر " شدن بوده
خیلی از این تغییرات بد بوده ، مثل 28 مرداد که یه مشت جوگیر نفهم تاریخ یه مملکت رو عوض کردن ، مثل اون جوگیر الاغی که از پشت تیر خلاص رو به رئیس علی دلواری زد که مثلا اسمش تو تاریخ موندگار شه
اما خب مطمئنن تو این جوگیر بودنا اتفاقات و تحولات خوب هم می تونه بیافته ، باید سعی کرد ...
سلام ... حق با شماست ... اما گاهی نا خود آگاه بدون اینکه قصد بدی داشته باشیم یا قصد چند پاره کردن کشورمون و مردم مونو داشته باشیم از این جکا استفاده می کنیم که البته قبول دارم کار درستی نیست ... درسته باید حواسمونو بیشتر جمع کنیم ...
فقط اشک...اشک ...اشک
نمی شه چیزی گفت!
توو فیس بووک خووندم:
یه رووز یه ترکه سقف خوونه ش ریخت!!
خنده نداره!خیلی هم گریه داره!!!!
به امید رووزای بهتر
یه روز یه ترکه ....
اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو
اینو شنیدی که جک یک حربه بوده که برعلیه قومیتی استفاده میکردن که یه سر و گردن از بقیه بالاتر بودن، حالا این بالا بودنه میتونه تو زمینه های مختلف بوده باشه: علم، شجاعت، قدرت، و ....
یعنی وقتی نمیتونستن با اون گروه عادلانه رقابت کنن و از اون جلو بزنن دست میزدن به مقابله از راههای دیگه مثه تحقیر.
سلام
طاعون زده ایم اما فعلا سرخوشیم ....
خاصیت طاعون جهل همین سرخوش بودنش است ...
"در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم
شرم خندیدن، به مضحکه هم میهنان مان را بر خود نپسندیم..."
رخشان بنی اعتماد
یه روز یه ترکه رو
زیر خروارها خروار خاک در آوردند
نفسش تنگ شده بود و کلی خون ازش رفته بود
و الان به شدت به خون نیاز داره
......................................
خون دادن که دیگه پول و وسایل و خوراک و پوشاک نیست که بگیم یکی میخواد دست خودمونو بگیره ما رو چ به کمک کردن؟؟!!!
خون رو همه تو رگهاشون دارن و خیلی راحت می تونن برن برای اهدای خون
درست نمیگم محمدجان؟؟؟!!!
عجب مردم ِ خوبی داریم ! و چه مسئولین ِ ...
مهم نیست ! خود مردم هم رسانه شدند و هم کمک
رسانی کردند و هرکاری تونستن کردن !
ترک و فارس خنده داره ! هموطن یعنی همه چیز ...
ایران بدون ترک ، لر ، بلوچ ، کرد و باقی قومیتها چی ازش میمونه مگه ؟
به نظر من ایران مثل یک پازل میمونه .
ممنون رفیق عالی بود.
دریدن اقوام ایرانی تنها به نفع کساییه که دوست ندارند ما باهم یکی باشیم و از اجتماع ما می ترسند که مبادا پایه های سستشون بلرزه....و امروز هم که زمین لرزید و قلب ما هم...
خیلی دردناک بود....
اونجا رسیدگی نمیشه....
یکی از دوستان اهل اهر بود...
میگفت پدر بزرگش رو از زیر آوار کشیدن بیرون اما کمترین امکانت پزشکی هم نیست...
برادرش هنوز زیر آواره....
کمکهای خارجی رد شده....
و هنوز فکر میکنند اگر تهران زلزله بیاد!!!
دوستان کمکهای نقدی رو مستقیم رسوندن به این دوست...با چندتا از بچه های مجرد رفتن که کمک کنن برای آوار برداری...با هیچ امکانات
مدت هاست که در جواب اس ام اس جکایی از قبیل یه ترکه یه لره یه قزوینیه یه رشتیه ... یه... یه ... یه... فقط یه جواب ارسال می کنم : سوره حجرات آیه ۱۱
و بعد سریع پاک می کنم اون پیامک و ...
خدا به همه اونایی که دلشون لرزید صبر بده
منم وقتی اینجور جوکها بیاد....معمولا زود پاک میکنم
یادم باشه از این به بعد همین جواب رو بدم
ممنون