بابا "انار" دارد
بابا "انار" دارد

بابا "انار" دارد

چیزی که عوض داره، گله نداره...

می دونی بابایی؟!


اونجایی که شما هستی رو نمی دونم اما اینجا که ما هستیم یه چیزایی هست بهش میگن آب نبات، شیرینه، رنگی رنگیه، جور واجوره. یه چیزایی هم هست از شیر درست میشه با روکش شکلات یا هر چی. بهش میگن بستنی، راستی دیگه شیر که می دونی چیه؟! یه چیزایی هم هست مثل لاستیکه، اما لاستیک نیست، پاستیله. مامانی عاشششقشه. کلی چیز خوشمزه ی دیگه هم هست. حتمن می پرسی مثلن چی؟! مثلن Nutella، مثلن چیپس با پنیر، مثلن ذرت مکزیکیه دااااغ، اوووووه خیلی زیاده...


می دونی بابایی؟!

اینا رو گفتم که بگم، حتمن ِ حتمن میاد اون روزی که دست من رو گرفته باشی و بکشی سمت یکی از مغازه ها و بگی:"بابایی برام شکلات بخر، چیپس بخر، پاستیل بخر" اونوقت من به چشات که از زور خواستن ِ هله هوله ریز شدن یه نگاه عمییییق و عاشقانه می کنم، ته و توی دلم موذیانه می خندم، ابروهام رو بالا می ندازم و میگم: "بمون تو خماریش بابایی"


می دونی بابایی؟!

راستش این هله هوله هایی که اسم بردم رو شک دارم که کاملن بدونی چیه! ولی شک ندارم "بمون تو خماریش" رو اساسن نمی دونی یعنی چی! بذار برات یه مثال ساده بزنم که خووووووب شیر فهم شی دردت به جونم:

اونوقتایی که تو توی شکم مامانی چرخ می زنی و شوت می زنی و بالا و پایین می پری بعد مامانی با ذوق میاد و دست من رو می گیره و می ذاره رو شکمش که لگدهای تو رو زیر دستم حس کنم و قند تو دلم آب بشه بعد تو یهو اون رگ جعفری نژادیت باد می کنه و سرتق می شی و عمررررن دیگه تکون نمی خوری!!! اون موقع، دقیقن ِ دقیقن اون موقع، من به بدترین شکل ِ ممکن "می مونم تو خماریش" 


آره بابایی! حالا بشین خووووب ِ خوب دو دو تا چهار تا هات رو بُکُن و سنگات رو با خودت وا بِکَن، ببین با خودت و با ما چند چندی؟ آدم بد نیست فکر چهار روز دیگه اش هم باشه هاااا. بالاخره کار شمام به ما می افته، از ما گفتن دونه جان :-)

نظرات 57 + ارسال نظر
رها چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 08:00 http://519.blogsky.com

ای جاان! چه پست قشنگی.... حالا که خانوم خانوما اومده هم بهش میگین بومن تو خماریش؟!! :))

راستی شما هم؟! چرا بروز نکردین؟! :-/

Bermuda جمعه 10 اردیبهشت 1395 ساعت 03:53 http://8asemonepor-setareh.blogfa.com

اول اینکه پدر شدنتون مبارک!
دوم این که به احتمال زیاد این پیام هرگز یا لااقل تا مدتها خونده نمیشه!
اگر هم خونده بشه، بعید میدونم یادتون بیاد من کی هستم
ولی من هنوز قلم خوبتون رو فراموش نکردم، عاشقانه ها تون با روناک بانو
از اون دوستان مجازی که مایل بودم و البته هستم حضوری ببینمتون، شما و بانو و انار دونه که الان حتما به دنیا اومده و با شیرین کاری هاش حسابی ذوق میکنید .
و کلا بیخیال دنیای مجازی شدید
چون اون محله های بی در و پیکر فیس بوک و و یحتمل تر اینستاگرام بی در و پیکر تر! باب طبع شما اهالی قلم و فرهنگ نیست
و امثال ما که متاسفانه همرنگ جماعت مجازی شدیم، باید بایگانی وبلاگ امثال شما رو تورق کنیم تا روحمون تازه شه
القرض خواستم بگم
دو سالی کربلا بودم و و دعا گوی شما و بانو
و اینکه احیانا اگر کتابی چاپ کردید یا صفحه دیگه ای دارید، خبر بدید فیض ببریم

آفو چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 14:45 http://matrixx.blogfa.com

یادش به خیر ... چقدر اینجا مطلب خوبی خوندیم ...

سایلنت یکشنبه 14 شهریور 1395 ساعت 20:17 http://no-aros.blogfa.com/

سلام
تبریک میگم هرچند که خیلی دیره.
با توجه به تاریخ این نوشته فکر کنم بچه هامون هم سن باشن

سایلنت یکشنبه 14 شهریور 1395 ساعت 20:18

البته اشتباه کردم
بچه من ابان 93 به دنیا اومد.
به هر حال امیدوارم خوشبخت باشید.

فاطمه چهارشنبه 5 مهر 1396 ساعت 11:06


سحر شنبه 24 فروردین 1398 ساعت 21:09 http://www.bosehayedelvapsi.blogfa.com

سلام جعفری نزاد
اینجا نمی نویسی دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد