بابا "انار" دارد
بابا "انار" دارد

بابا "انار" دارد

مثنوی هایم با تو (4)

ماندنی ترینم؛

همان روز، همان روز که آمدی با بارانی بلند سفید، رنگ ابرها. همان روز که آسمان پشت پلک هایت کبود بود یا یک جور آبی ِ بارانی. همان روز که قدم های کوتاهت کوچه پس کوچه های دلم را به قد و بالایت کوک ِ ریز زد. همان روز که هزار دستان صدایت الی الابد توی گوشم لانه کرد. همان روز مومن شدم به این که آمده ای مقیم شوی، بماااانی، ریشه کنی...


روشنایی ام؛

تو ماهی، منیری، نقض ِ آشکار ِ تمام قوانین تابیدنی. با من باش، من ِ تاریک، من ِ تنها، من ِ بی قاعده. با بی قاعده بودن دلم راه بیا، بتاااااب، روشنم کن، روزم کن. با من باش، با دلم راه بیا، بیا خورشید را دور بزنیم، باهم. ماهم، منیـــــرم...


نازنینم؛

شک ندارم، بامداد نگاهت روشن می کند این گستره ی وسیع ِ ظلمات را. طلوع کن با صفا، نور بیاور، با دست نه! دستانت را به من بده. با کاسه ی چشمانت، نور بیاور، طلوووع کن با صفا.


می بینی؟! می چشی؟! هوای این روزهایم بوی فلفل می دهد، تند و آتشین. نسیم باش دخترک، وزیـــــــــــدن بگیر. 


مه جبینم؛

تقصیر من نیست که پیشانی ات پیشانی نوشتم شده. اخم نکن بانو، چین مینداز به سرنوشتم. لبخند بزن، شکوفه باران کن، بگذار لبانت غنچه کنند، بوسه می خواهم، هفت تا، فقط...



نظرات 34 + ارسال نظر
رها چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 10:54

این پست رو خوندم نه خوردم اون هم با چاشنی "دلا دیدی،محسن نامجو"...حالم خوب شد!

خوشحالم... :-)

روزها چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 11:00 http://roozhayeabiyeman.persianblog.ir/

بسیار هم خوب بود این پستتان! مثل همیشه البته!

ممنون رفیق جان :-)

خاموش چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 11:08

ای جانم.......... چه خوب بود
پ.ن: بالاش بنویسید مجردا نخونن... :))

مجردا بخونن...

Roli چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 11:39

سلام مطالب وبلاگتون خوندم خوشم اومد واقعا خسته نباشین
دوست ذاشتی یه سر هم به ما بزن 2 تا مسابقه بزرگ داریم شاید خودت جایزهاشو گرفتی
http://foorush.mihanblog.com/

سهم من رو تخس کنید بین بچه ها حالش رو ببرن :-)

زهــــرا چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 12:08

عالی.. بی نظیر

خودتی :-)

سمیرا چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 12:19 http://nahavand.persianblog.ir

دارم تصور میکنم مخاطب این کلمات بی همتا با خوندنش چه قشنگ بر آسمان ستاره باران سرمیسایند...مثل همه کلمات و نوشته های زیبایتان...نه ! عاشقانه ها همیشه تکند و بی همتا...به جای خودش زیبا و خواندنی و دلچسب بود....خدایا شکرت که هنوز در این درندشت بی در و پیکر پر از پستی و حقارت آدمهایت عشق در اندک خانه هایی باقی ست هنوز قلبهایی هستند که عشق را سرمی کشند و قلمهایی که از عشق اینگونه عاشقانه میسرایند آنقدر که حتی اگر خودت اینکاره باشی و مثنوی های عاشقانه ات شهره باشد دلت میخواهد بغض کنی و اشک شوق بریزی و دوباره و چند باره بخوانی....ماهم..منیرم.....لذت بردم جناب جعفری نژاد...عشقتان بر مدار و مهرتان بر دوام ان شاءلله

عشق را نمی دانم، اما "دوست داشتن" غرور آفرین است. قوی می کند آدمیزاد را، اعتماد به نفس ایجاد می کنم توی تک تک سلول های بدن آدمی که دوست می دارد و دوست داشته می شود.

مریم راد چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 12:20 http://mmrad.blogfa.com

"همان روز که قدم های کوتاهت کوچه پس کوچه های دلم را به قد و بالایت کوک ِ ریز زد."

گفتن که ندارد .. از محشر هم بهتر بود حتی

ممنون مریم جان :-)

ایران دخت چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 12:43 http://dokhteiran.blogsky.com

چه خوب بود

خوبی از خودتونه...

مریم چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 12:57 http://najvaye-tanhai.blogsky.com

فقط میتوانم بگویم
سلام خاتون خوبی های دل محمدحسین
چقدر دلم برای نگاهش تنگ شده
چقدر دلم گرفت وقتی گفت نمیتوانند روزهای تعلیل را به شهرمان بیاید
دوست داشتم ببینمش

ایشالا نوبه ی بعد...

نیمه جدی چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 13:06

هزار دستان صدای خاتونتان جاویدان رفیق....
مبارکتان باشد تا همیشه این کوک ریز زده شده ...

ارادتمندیم رفیق جان :-)

جودی آبوت با موهای مشکی چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 13:20 http://judy-Abbott.blogsky.com

آخرش رو خیلی دوست داشتم. "اخم نکن... "
عااالی

من هم همیشه آخرش را مشتاق ترم :-)

آفو چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 13:26 http://www.asimesar.blogfa.com

اصن یه حالی داره مردا با قلم خودشون از خودشون واسه عزیزترینشون بنویسند ... واسه خانومشون ... اصن یه حالی داره نگفتنی با صدای خودشون ، با حال خودشون نوشته ی خودشون رو بخونند واسه بانوی دلشون ... اصن یه حس غروری داره ... یه حس خوب ... بنویس برایش بگذار حس غرور چاشنی لحظه های با تو بودنش شود .

میدانی یادم آمد به ترانه ی فرزاد حسنی و اجرای زنده در برنامه صبحی دیگر ...
هر چند گفتند لوس بازی است و ... اما من لذت بردم از دکلمه اش و چقدر حس کردم خوش به حال آزاده شده است ...
یه چیزی پشت چشماته که مغناطیس و رد کرده
شبای قبل تو باید به این تقویم برگرده

می نویسم، هنوز حرف دارم، زیاااااد
و این خوب است، به گمانم

نسیم چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 14:01

محمد جان ، رفیق؛
قلم بی نظیرت اعجاز می کند، چین های پیشانی دخترک( خطوط سرنوشتت) کلاف کاموا هم که باشد با این همه صداقت و عشق تو باز می شود...
شک نکن
زندگی ات را با تمام وجودت نفس بکش ، عشقت را با چاشنی همین کلمات بی نظیر و عمیق ات؛تزریف کن به نفس های روناک... آن وقت می بینی شکوفه باران می شود؛ غنچه...هفت هزار ...

پ.ن: برای هزارمین بار خدا رو شکر می کنم که تو و روناک ات هستید، به قول نیل دونالد جهان به نور شما محتاج است

این حال و هوای خوش ، گوارای وجودت رفیق

شما همیشه لطف داشته اید به من و قلمم
ممنون رفیق

عاطی چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 14:37 http://www-blogfa.blogsky.com

عالی ی ی ی ی ی بوود!

:گل ل ل ل ل ل ل ل ل

خیلی هم عالی!!!

خیلی هم :گل ل ل ل ل ل

گل به خودت، خارجیش میشه Goal back یا Own Goal یا یه چی تو همین مایه ها :-)))

خاموش چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 15:28

مجردا خوندن و دلشون خواست... راضی شدی :)))

راحله بانو چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 16:50 http://tehranote.blogfa.com/

"عشق را نمی دانم، اما "دوست داشتن" غرور آفرین است. قوی می کند آدمیزاد را، اعتماد به نفس ایجاد می کند توی تک تک سلول های بدن آدمی که دوست می دارد و دوست داشته می شود..."

:-)

طوطی چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 21:31

راستشو بگو چیکار کردی که با این متن منت کشی کردی
چقدر چسبید این متن عاشقانه در زیر شرشر بارون. همه بخونن و یاد بگیرن کاش، که زندگی چقدر راحت میتونه شیرین بشه..

هیچی رفتم سر کیف لوازم آرایشش خط چشم و رژ لبش رو برداشتم باهاش تو دفتر نقاشیم یه خانوم خوشگل کشیدم، تنها...
با خوشگل بودنش مشکلی نداشت هااا، تنها بودنش غصه دارش کرد انگار :-)

دل آرام چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 22:50 http://delaramam.blogsky.com

ای جان دلم
تو برای روناک میگی و من چهره خندان و شیرین روناک توی ذهنم میاد و حظ میکنم برای عشقتون.
مانا باشه این حس های زیبا

بس که مهربونی شما آبجی خانوووم

خانوم ِ لبخند:) چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 23:34 http://parimah71.blogfa.com

این پست بی نظیر بود آقای نویسنده...
قلمتون پررنگ..عشقتون پررنگ تر..

ممنون...

الهام پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 00:00 http://elham7709.blogsky.com/

عشق کلمات را به رقص باد می کشاند و چنان کوه را در هم می درد که چون پر میان ابرها خود نمایی کند. من به قدرت عشق ایمان دارم و وقتی مردی اینچنین برای معشوقش قلم را به بازی می کشاند جز تحسین و تعظیم در مقابل نسل جاودان عشق چیزی ندارم...

سر بلند باشی رفیق

ﺑﺸﺮا پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 02:27 http://biparvaa.blogsky.com

ﻋﺎاااﻟﻲ ﺑﻮﺩ...ﻋﺸﻘﺘﺎﻥ ﭘﺎﻳﺎ و ﺷﻴﺮﻳﻦ ....

زنده باشید

ترنم پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 06:39

سلام

وچقدراین نوشتنها معجزه میکند...

عشق آسمانیتان مانا

دل هر دوتون همیشه شاد

علیک سلام

و ممنون، خیلی

جزیره پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 09:44

عی بابا
ادم این پستا رو میخونه لذت میبره.اقا تعداشو بیشتر کنین لدفن منم هویجور سعی میکردم مثه دلی چهره ی روناک بانو رو تصور کنم ولی خب من ندیدمش واسه همین گفتم حسشو تصور کنم .هیچی دیگه کلی از تصورش ذوق کردم
همچین مستدام باشین،هم عشقتون هم خودتون، هم نوشته هات،اصن هم ما،اصن همه اقا. مگه ما بخیلیم؟!ایکون قاطی کردن:دی

امثال تو جنبه ی همین سالی یه دونه رو هم ندارن، زرتی قاطی می کنن حالا میگی زیاد تر بنویسم از اینا؟!! عمرررررن :-))

شرمین پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 15:36 http://forsate-man.blogfa.com/

خداروشکر برای این عشق

:-)

ساجده پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 18:19 http://ayatenoor.blogfa.com

همه اش خوب بود اما آن کلماتی که برای مخاطب قرار دادن استفاده کردی خیـــــــــــــــــــــــــلی خوبه....

وچقدر خوبه این جمله"با بی قاعده بودن دلم راه بیا"
مخصوصا وقتی تو زندگی عملی بشه...

بله، "راه آمدن" مایه ی دوام و قوام زندگیست :-)

خواندنی بود و سطر هایی بسیار دلنشین ....

موتو شکرم :-)

نرگس20 جمعه 1 آذر 1392 ساعت 18:04 http://www.narges20.blogsky.com

سلام جناب
از خواندن این سطور بی نهایت لذت بردم
عشق زیباتون مستداااام
شادی همیشه مهمان دلهاتون باشه

سلام خواهر جان

زنده باشی

تیراژه شنبه 2 آذر 1392 ساعت 04:34 http://tirajehnote.blogfa.com/

"مه جبینم؛

تقصیر من نیست که پیشانی ات پیشانی نوشتم شده. اخم نکن بانو، چین مینداز به سرنوشتم"

میدانی جعفری جان؟
تو و بانویت من را یاد آقاجان ها و خاتون های قصه ها میاندازید..کنارتان نشسته ام در کافه ..مهمان خانه ی گرمتان بوده ام..با هم گفته ایم و خندیده ایم..اما هنوز برایم جوری هستید که انگاری از لای صفحات کتاب داستان قدیمی ای جان گرفته اید و آمده اید به روزگار ما. نمیدانم رازش در خنده های شیرین و صادقانه ی روناک بانو است یا قلم گرم و خاص تو..یا هر دو..
اما هر چه هست ناب است و دلنشین..
عشقتان که گرم است و گرمابخش، پس آرزویم این است که جانتان همیشه سلامت باشد دوستان نازنین من.

ممنون رفیق ِ جان :-)

حقی که خاموش نمی شود شنبه 2 آذر 1392 ساعت 13:44

هه!!! آره خیلی زیبا و خوندنی بود!!!
به خصوص وقتی بدونی هر یک ازین سر نوشته ها مربوط یه نفر مجزاست و این جناب نویسنده ی هرزه با زیرکی خاص خودش چهار نفر رو یکجا جمع کرده و زنان احمق تر از خودش دارند با خوندن این متن ذوق می کنند!!!!

چقدر وقیح و کثیف و نجسید شما...............

4 تا؟!

یا شمردن بلد نیستی یا یادت رفته پنجمی رو بشمری :-))
کاش بیشتر اطلاعات می دادی که خوب جماعت روشن شن که من دقیقا چقدر وقیحم :-)))

ستاره شنبه 2 آذر 1392 ساعت 15:00

اهای "حقی که خاموش نمیشی"
حسادت تا این حد؟
چقدر شما قابل ترحم هستید
بخوانیدوبسوزید

حقی که خاموش نمی شود شنبه 2 آذر 1392 ساعت 15:10

به چی حسادت کنم؟!!!

من بسوزم؟! عمرا

شخصیت کریه نویسنده و چهار معشوق همزمان داشتنش قابل حسادت کردنه آخه؟!!!!!

خلایق هر چه لایق

هرررررررررررررررر

[ بدون نام ] شنبه 2 آذر 1392 ساعت 15:47

گفتم چهار تا ، تا میزان وقاحتت رو خودت تکمیل کنی و به پنجمیش خودت اشاره کنی!
نفرت انگیز آشغال هرزه

می دونستی IP ای که داری باهاش کامنت می گذاری یک بار دیگه اینجا با یه اسم دیگه ثبت شده؟!!

مطمئنن تمام آدم هایی که از اینجا رد بشن و کامنت های شما رو ببینن می تونن قضاوت کنن که کدوم ما نفرت انگیز تر و آشغال تریم. دقیقن به همین دلیل ترجیح می دم دیگه جوابت رو ندم و به میزان حماقتت لبخند بزنم خانوم :-)

سهبا چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 21:58

بی نظیر است قلمتان , نگاهتان .... مانا باشید .

خورشید جمعه 30 آبان 1393 ساعت 16:28

هیچی رفتم سر کیف لوازم آرایشش خط چشم و رژ لبش رو برداشتم باهاش تو دفتر نقاشیم یه خانوم خوشگل کشیدم، تنها...
با خوشگل بودنش مشکلی نداشت هااا، تنها بودنش غصه دارش کرد انگار :-)


آخی...

بنده خورشید پورامینی هستم و دراین بعداز ظهر سرد جمعه ای نشستم آرشیوتونو شخم می زنم و بعضا بساط آبغوره گیری به راهه..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد